حرکت جدید
آقا فربد به امید خدا داره میره رو شکم و غلت میخوره.امروز برای اولین بار با هر زحمتی بود برگشت رو شکم و شروع به دست و پا زدن کرد.من و بابایی هم کلی ذوق کردیم پسرمون داره بزرگ میشه
جارو برقی
فربد از صدای جارو برقی خوشش میاد فک کن اونوقت ما میگردیم دنبال کم صداترینش.!امروز تو اوج گریه بود که با شنیدن صدای جارو یه جوری ساکت شد که من چند دقیقه 1بار نگاش میکردم نکنه چیزیش شده باشه.
فربد گریههههههه
مامانی امروز رفتیم خونه خاله مریم نی نیش تو دلش بازی میکنه یاد تو افتادم که تو دلم چقدر بامزه تکون تکون میخوردی.ولی امان از این گریه هات. هر بار اینقدر گریه کردی که از خستگی خوابت برد.دلیلشم متوجه نشدیم فقط چشماتو میبستی ودهنت رو باز میکردی و میزدی زیر گریه.یه طوری که ما فک میکردیم چیزی رفته تو لباست نیشت زده.